ای بی نیاز، وصف مرا جز نیاز نیست
جز رحمتت، گناه مرا چاره ساز نیست
آلوده آمدم. چه کسی گفته یا غفور
بابِ انابه رو به گنهکار باز نیست؟!
ناشُکر بوده ام همه ی عمر، عفو کن
دیگر زبان من به جهالت دراز نیست
می خواستی صدای مرا بشنوی، رفیق
شرمنده ام اگر که نمازم، نماز نیست
بر سر درِ دلم که پر از مهر حیدر است
غیر از لوای فاطمه در اهتزاز نیست
تا روز ، مادر ما اُم فاطمه است
ما را به مادریِ فلانی نیاز نیست
مثل خدیجه بانوی پر خیر و برکتی
در دهر نیست، صحبتِ خاک حجاز نیست
در گیر و دار اوج مناجاتِ با خدا
جز یا حسین زمزمه ای دلنواز نیست
هر قدر هم که روضه بخوانیم روضه ای
مانند سوز تشنگی اش جان گداز نیست
باور کنید هیچ کجایی غریب را
با کامِ تشنه ذبح نمودن مُجاز نیست
تشنه لبی که تابِ تکان خوردنش نبود
با سنگ و نیزه زخم زدن، امتیاز نیست
محمد جواد شیرازی
درباره این سایت