کاش قسمت بشود لطف الهی گاهی
به گدایان برسد طُرفه نگاهی گاهی
می شود بنده ی درمانده و آواره شده
سخت محتاج به آغوشِ پناهی گاهی
هرچه کردم بشوم زائر میخانه نشد
نیست جز گریه سوی میکده راهی گاهی
گاه با یک حسنه پاک شود کوهِ گناه
کوهِ خیرات بسوزد به گناهی گاهی
به خودم گفته ام اصلا شده چون حجتِ حق
از غم و غصه ی یک شیعه بکاهی گاهی؟!
ناله زن نامِ علی را که رجب نزدیک است
دم بزن از بشرِ نامتناهی گاهی
از دلِ سوخته و دوریِ ایوان نجف
می دهد چشم پُر از اشک گواهی گاهی
یادِ بین الحرمین و حرم ثارالله
می کِشیم از جگر سوخته آهی گاهی
باعث قُرب، به دربار ولی الله است
اشکِ در روضه به قدرِ پر کاهی گاهی
می تواند سبب مردن نوکر بشود
روضه ی جسم به خون مانده ی شاهی گاهی
محمد جواد شیرازی
درباره این سایت