نرفته غربتش از یاد، یا رسول الله
ز داغ فاطمه فریاد، یا رسول الله
به ضربه ای درِ آتش گرفته با مسمار
به روی دخترت افتاد یارسول الله
****
چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟!
درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکست
چه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟!
سه روز بعد شما استخوان سینه شکست
***
پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغ
که پر کشید پرستو نیامده از باغ
شکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودع
نشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ
***
برای دفن، تنش دستِ خادمه مانده
به گاهواره ی او خیره فاطمه مانده
می آید آخرِ سر روز دادخواهیِ او
به روز نخستین محاکمه مانده
***
ندید چشم فلک رحمت نگاهش را
ندید چهره ی معصوم و بی گناهش را
اگرچه منزلتش هم تراز معصوم است
هنوز شیعه نفهمیده جایگاهش را
***
دل امام زمان در مصیبتش خون است
هر آن که حرمت او را شکست ملعون است
تن مطهر این میوه ی بَنِی اَّهرا
در آستانه ی بیت بتول مدفون است
محمد جواد شیرازی
درباره این سایت